فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

وصیت نامه شهید محمود کاوه

17 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

دشمن بايد بداند و اين تجربه را كسب كرده باشد كه هر توطئه‌اي را كه عليه انقلاب طرح‌ريزي كند، امت بيدار و آگاه با پيروي از رهبر عزيز، آن را خنثي خواهد كرد.

گوشه ای کوتاه از وصیت نامه شهید محمود کاوه
دشمن بايد بداند و اين تجربه را كسب كرده باشد كه هر توطئه‌اي را كه عليه انقلاب طرح‌ريزي كند، امت بيدار و آگاه با پيروي از رهبر عزيز، آن را خنثي خواهد كرد. آينده جنگ هم كاملاً روشن است كه پيروزي نصيب رزمندگان اسلام خواهد شد و هيچگاه، ما نخواهيم گذاشت كه خون شهيدانمان هدر رود. اگر امروز به انقلاب ما خدشه وارد شود، بدانيد كه به مسلمانان جهان خدشه وارد شده است، به آنها آسيب رسيده است و اگر به انقلاب ما رونق داده شد، آنها پيروز شده‌اند.

درباره شهید

شهيد محمود كاوه سردار و فرمانده بزرگ لشگرويژه شهدا در سال 1340 در يكي از محلات محروم شهر مقدس مشهد(خيابان ضد)، درخانواده اي مذهبي و متدين چشم به جهان گشود و لذا از همان اوان كودكي ارزشها و سنن مذهبي آرام آرام در وجود او شكل مي گرفت و دست تقدير او را براي ايفاي مسؤوليت هاي خطير فردي و اجتماعي آينده آماده مي ساخت، پدرش كه از بازاريان خرده پا و متعهد مشهدي به شمار مي آمد و مي آيد از جمله افرادي بود كه در دوران اختناق به
لحاظ اين كه مقلد حضرت امام (قدس الله نفسه الزكيه) بود با روحانيون مبارز و برجسته اي همچون حضرت آيت الله خامنه اي، شهيد هاشمي نژاد و شهيد كامياب حشر و نشر داشت. او كه آگاهانه در تلاش ارتقاء سطح ديني تنها فرزند پسرش بود، محمود كوچك را همراه خويش به مراسم و محافل مذهبي مي برد و البته همان محافل و بعدها كلاسها در ساختمان رفيع شخصيت مبارزاتي و خلوص علمي كاوه تاثيرات برجسته اي، بجاي گذارد به نحوي كه خود شهيد از آن خاطرات شيرين گاه و بيگاه ياد نموده و بدانها افتخار مي ورزيد.

كاوه تحصيلات خويش را با توجه به چنين مقدماتي از دبستان آغاز نمود و با اتمام دوره راهنمايي تحصيلي بنا بر علاقه وافري كه به كسب علوم ديني در حوزه هاي نور و معرفت داشت دروس حوزوي را برگزيد و چندي نيز در اين وادي به سلوك پرداخت. باري، اگر چه شهيد كاوه بهره هاي ميموني از دوران كوتاه تحصيل در مراحل مقدماتي حوزه برد وليكن ظاهرا بدين نتيجه رسيده بود كه اگر با اخذ مدرك دوران پاياني دبيرستاني گام در اين وادي مقدس بگذارد، مؤفقتر خواهد بود و لذا با اين اميد كه در آينده و بعد از كسب مدرك ديپلم به ادامه دروس حوزوي بپردازد، به تحصيل كلاسيك متوسطه بازگشت.
دركشاكش همين دوران اخير از زندگي شهيد بود كه آرام آرام حاصل بيش از يك دهه روشنگري و مبارزه و تلاش و زندان و تبعيد حضرت امام (ره) و اصحاب وفادارش، مي رفت تا در قالب نهضتي شگرف و اعجاب بر انگيز يعني انقلاب اسلامي نمودار گردد. شهيد كاوه در آن روزگار جواني پر نشاط، فعال و مذهبي بود، كه لحظه اي آرام و قرار نداشت و در تمامي صحنه هاي انقلاب حضور فعال داشت.

تاریخ و محل شهادت: 11/6/1365- حاج عمران
سمت: فرمانده لشکر ویژه شهدا

عکس

 

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »

وصیت نامه شهید سید حمزه سجادیان

17 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

سپاس خدای را که بر ما منت گذاشت و چنین نعمت بزرگی را نصیب و ما را از ظلمت به نور هدایت کرد تا بتوانیم چنین تحول عظیمی را نه تنها در کشور خود بلکه در جهان بوجود آوریم و این بزرگترین افتخار است که فرماندهی لشکر یانمان را حضرت مهدی ارواحنا له الفداء به عهده دارد.

بسم الله الرحمن الرحیم

وصیت نامه سید حمزه سجادیان

یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِی جَنَّتِی

ای نفس قدسی مطمئن و دل آرام امروز به حضور پروردگارت باز آی که تو خشنود و او راضی از تو است . باز آی و در صف بندگان خاص من درآی و با خشنودی در بهشت من داخل شو

معبودا ! پاک پروردگارا چه زیباست جلوه جمالت و چه باشکوه است نمایشگاه جلالت در حیرتم ای خداوند که این منم که افتخار جنگیدن و شهید شدن در راه تو در این زمان نصیبم گشته است آیا این منم که توفیق نظاره بر فروغ تابناک ملکوتی تو را دریافته ام. آری ای رب اعلای من این منم ولی نه آن من که روزگار بس طولانی مرا از دامام مهر و محبت گرفته و از بیابان بی سر و ته و سراب آب نمای زندگی حیوانی رهایم ساخته بود .این همان من مشتاق به دیدار شکوه و جلال و جمال توست که معنای زندگی حقیقی را برای من آشنا ساخت و چه آشنایی شیرین و روح افزا در این لحظات که شعاع خورشید کمال اعلا بر همه سطوح روحم تابیدن گرفته و جز نور و جهان نورانی چیز دیگری نمی بینم و نمی فهمم به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان با درود و سلام بر مهدی موعود بقیه الله اعظم آخرین برج ولایت و آخرین سلسله ختم امامت و آخرین امید امت و برگزار کننده عدل و عدالت منجی عالم بشریت و نایب بر حقش امام خمینی این قلب تپنده امت و خورشید تابنده عصرمان و درود بر رزمندگان جان بر کف و ایثارگر و با سلام به شهدای اسلام از صدر اسلام تا کربلای امام حسین(ع) و از کربلای امام حسین(ع) تا کربلاهای غرب و جنوب ایران و از کربلاهای ایران تا کربلا های هفت تیر حزب جمهوری اسلامی دکتر بهشتی و 72 تن از یارانش و با سلام بر امت شهید پرور و حزب الله و یاران ر وح الله .

سپاس خدای را که بر ما منت گذاشت و چنین نعمت بزرگی را نصیب و ما را از ظلمت به نور هدایت کرد تا بتوانیم چنین تحول عظیمی را نه تنها در کشور خود بلکه در جهان بوجود آوریم و این بزرگترین افتخار است که فرماندهی لشکر یانمان را حضرت مهدی ارواحنا له الفداء به عهده دارد.

الحمدالله که توفیق الی شامل حالم شد و در زمان امامت و ولایت نایب بر حق امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خمینی بت شکن در جنگ سپاه اسلام با سپاه کفر تحت فرماندهی مولا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با آگاهی تمام راه حق و حقیقت را انتخاب و به این نعمت عظمی شهادت که سعادت دو جهان در آن نهفته است رسیدیم. آری شهادت، شهادت همچون میوه ای است که نمی توان آن را کال از درخت چید و شهید آگاه است و برای وصول به این آگاهی باید سرمایه گذاری عظیم کرد باید خدا و قرآن را شناخت و با پوست و گوشت آن را لمس نماید و یا به عبارت دیگر از مرحله ایمان به جهاد گذشته تا به مرز شهادت برسد و شهادت را آن زمان شیرین تر احساس خواهم نمود که پیروزی اسلام بر کفر تمام شده جلوه نماید و کفر و مزدوران کفر و قابیلیان قرن بیستم به لجنزار تاریخ فرستاده شوند.

برادران و خواهران جَوَرد (روستایی در منطقه لواسانات) ما سال ها آرزو می کردیم کاش در کربلا بودیم تا به (هل من ناصر ینصرنی) سرور شهیدان امام حسین(ع) لبیک بگوییم و به یاری او بر می خواستیم حال و زمان نایب امام زمان ارواحنا الفداه بیایید حسین زمان را یاری کنیم و به ندای او لبیک بگوییم و برادر ها در جبهه ها حسینوار و خواهر ها در پشت جبهه ها زینب وار محکم و استوار دین اسلام را یاری کنید و از شما می خواهم در همه حال گوش به فرمان امام باشید و انقلاب را با جان و دل پاسداری کنید و همیشه برای اماممان دعا کنید و دعایتان این باشد خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار و از شما می خواهم که تقوا پیشه کنید و خود را بسازید و مستمندان ر ا یاری و یتیمان را نوازش کنید بیشتر با خدای خود راز و نیاز کنید و نگذارید که در نوجوانی و جوانی قلب رئوف و پاکتان با مال حرام و سخن زشت آلوده شود .

درباره شهید

شهید بزرگوار سید حمزه سجادیان کشاورز بود و در یکی از روستاهای رودهن به نام “جورد” زندگی می کرد . حاصل ازدواجش پنج پسر و دو دختر بود . مدرسه نرفته بود ولی سواد مکتبخانه ای داشت و به همین دلیل قرآن را به خوبی قرائت می کرد و به احکام مسلط بود . همواره فرزندان خود را از کارهای حرام نهی و به کارهای حلال تشویق می کرد .

از عنفوان کودکی آنها را به جلسات قرآن کریم و مراثی اهل بیت (ع) می برد . در زمان حیات آیت الله بروجردی مقلد ایشان بود و پس از ایشان به امام رجوع کرد و در آن بحبوبه درگیری ها و فضای ویژه امنیتی و پلیسی ، رساله ایشان را نگهداری و مطالعه می کرد . او ارتباط خوبی با علمای قم داشت و همواره پس از سفر به قم و حضور در محضر بزرگان اطلاعات و اخبار روز را برای اهالی روستا می آورد .

همواره می گفت که به مال مردم چشک ندوزید و دست درازی نکنید . به درخت مردم نگاه نکنید که دلتان بخواهد از میوه اش بخورید . همیشه به یاد خدا باشید و هر چه می خواهید از او بخواهید . طبق معمول هیچ گاه نماز شبشان ترک نمی شد . در زمانی که زمستان بسیار سختی هم بود ، ایشان جهت گرفتن وضو برای نماز شب ، بیرون می رفتند و در آن سرمای طاقت فرسا وضو می گرفتند .

ایشان مکبر مسجد هم بود و اذان زیبایی می گفت .
یکی از همرزمانش نقل می کرد :
” وقتی اقا سید حمزه با تعدادی از همرزمان به شهادت رسیدند ، به دلایلی که در اثر شرایط جنگ و موقعیت منطقه شکل گرفته بود نتوانستیم متوجه شویم که آنها در کدام منطقه به شهادت رسیدند ؛ اما پس از چندی کتوجه نوای دلنشین صدای اذانی شدیم که ما را به سمت خود می خواند . رد صدا را گرفتیم و به محلی رسیدیم که پیکر مطهر شهدای بزرگوار در آنجا قرار داشت . با حیرت تمام متوجه شدیم که این صدای پیر اذان گوی گردان حاج سید حمزه سجادیان که بود که ما را به آن منطقه رهنمون گردید ، با اینکه مشخص بود مدتی از زمان شهدات ایشان گذشته است …..”

شهید آوینی مستندی را که درباره شهید سید حمزه سجادیان و جهار فرزند شهیدش ساخته است به نام"رزق حلال ” ..ایشان حقیقتا متوجه حلال و حرام بود.

درست در زمانی که منافقان سینما رکس ابادان را به آتش کشیدند و حدود 200-300 نفر ار به شهادت رساندند . ایشان پس از اقامه نماز جماعت مغرب رو بهپسرانش می کند و می گوید : ” بسم الله الرحمن الرحیم ، ما زمان شاه سرباز ندادیم و نباید هم می دادیم ولی الان زمانی است که باید سرباز بدهیم و شماها بایستی دوره ببینید و خودتان برای رفتن به جبهه و پیروزی و حفظ انقلاب آماده کنید . ” بعد از اینکه این جملات را به ما گفت ، با حالتی خاص گفت : ” خدایا ! من این ساعت مقدس را شاهد میگیرم که تا آن اندازه که در فهمم بود ، من امر خدا را به فرزندانم امر کردم و آنها را نهی خدواند ، نهی نمودم ” .

ایشان بعد از شهادت چهار فرزندشان به شهادت رسیدند و هر دفعه که خبر شهادت هر یک از شهدا را به ایشان می دادند بسیار آرام و مطمئن به شکرگزاری خدواند می پرداختند .
اولین شهدایب این خانواده ، اقا سید داوود و اقا سید کاظم بودند که در عملیات بیت المقدس به شهادت رسیدند ،اما بدن مطهر آقا سید داوود را نیاورده بودند و تنها بدن مطهر سید کاظم را به خانواده تحویل دادند و آنها نیز عکس اقا سید کاظم را بالای در خانه زده بودند . در آن زمان ایشان ، مشهد بودند و همین که از مشهد برگشتند و عکس فرزندشان آقا سید کاظم را دیدند به محض ورود به خانه ، دو رکعت نماز شکرانه به جا آوردند و گفتند که خدایا این فرزند را که به راه تو تقدیم
نمودم از من بپذیر .

فرزند ایشان نقل می کند:

وقتی خودشان می خواستند به جبهه بروند در اثر کهولت سن بیماری ها و دردهای متعددی داشتند . زانویشان درد می کرد و معده شان ناراحت بود . من مانع می شد و می گفتم که پدر شما چهار فرزندتان را در راه خدا داده اید خواهش میکنم که دیگر شما نروید . ایشان در پاسخ به من گفتند که من می روم تا موجب روحیه گرفتن دیگر رزمندگان شوم ، به هر حال هر کس می بایست به وظیفه خودش عمل کند . ایشان در عملیات کربلای 5 عازم و به شهادت رسیدند که بنده نیز با اینکه به دنبال پدر اعزام گردیدم اما نتوانستم در مراسم تدفین ایشان حاضر شوم .

پس از شهادت پدر در چهلمین روز از عروج آسمانی ایشان ، در راه برگشت به منزل به چند خارجی برخوردم و چند تا از پوسترهای پدر را که در داخل ماشین بود ، به آنها دادم که یکی از آنها با دست اشاره کرد که صاحب این عکس را در خبرگزاری های غربی و در کشورهایی چون آلمان و .. نشان داده و گفته اند که وی از پدران شهیدی است که چندین شهید در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران داده است ؛ که من نیز تایید کردم که بله ایشان پدر بنده هستند و باعث افتخار بنده و تمام ایرانیان می باشند .

عکس

 

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »

وصیت نامه شهید علی اصغر وصالي تهرانی فرد

17 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

امام را حتماً یاری کنید. انقلاب را تنها نگذارید

بخشی از وصیت نامه شهیدعلی اصغر وصالي تهرانی فرد

«اینجانب اصغر وصالی سرباز الله برای جنگ با کفار عازم غرب می گردم، خواهشمندم امام را تنها نگذارید و یک سوم از آنچه از مال دنیا دارم برای نماز و روزه من که قضا شده است، خرج کنید. امام را حتماً یاری کنید. انقلاب را تنها نگذارید.»

درباره شهید

سردار شهید وصالی به سال 1329 در منطقه دولاب تهران به دنیا آمد که به دلیل تقارن میلادش با ماه محرم نامش را علی اصغر گذاشتند.وی در سال های جوانی توانست با مشقت فراوان از ایران خارج شده و دوره‌های چریکی را در میان مبارزان فلسطینی طی کند.

سپس به ایران آمد و زندگی مخفی خود را شروع نمود اما سرانجام توسط عوامل رژیم طاغوت بازداشت شد.او در دادگاه به دوازده سال زندان محکوم شد و در اواخر سال 56 پس از طی پنج سال و نیم حبس، از زندان آزاد شد.

با پیروزی انقلاب، علی اصغر انتظامات زندان قصر را تشکیل داد و در سال 59 وارد تشکیلات نوپای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و از بنیانگذاران اصلی بخش اطلاعات سپاه گردید مدتی فرماندهی بخش اطلاعات خارجی را نیز بر عهده گرفت.روحیه علی اصغر به هیچ وجه با امور اداری و ستادی سازگار نبود و به همین دلیل مسوولیت خود را در ستاد کل سپاه رها کرده و به جبهه غرب شتافت تا به نبرد رویارو با ضدانقلاب و متجاوزین بعثی بپردازد. او و گردان تحت امرش در سخت ترین جبهه های غرب کشور خوش درخشیدند و جمع قابل توجهی از آنان به شهادت رسیدند. نیروهای تحت امر «علی اصغر وصالی» به دلیل بستن دستمال سرخ بر گردن هایشان به «گروه دستمال سرخ ها» شهرت داشتند .(وجه تسمیه این گروه به شهادت یکی از اعضای جوان آن باز می گردد.او به هنگام شهادت ، لباسی سرخ بر تن داشت که همرزمانش به عنوان یادبود وی ، تکه هایی از لباس او را بر گردن بستند و عهد کردند که تا گرفتن انتقامش ، آن را از خود جدا نکنند)روز تاسوعای سال 1359 تصمیم گرفته شد عملیاتی برای روز عاشورا تدارک دیده شود.حوالی ظهر عاشورا،علی اصغر در تنگه حاجیان از ناحیه سرمورد اصابت گلوله قرار گرفت و بر اثر همین جراحت ، مصادف با چهلمین روز شهادت برادرش اسماعیل به شهادت رسید.پیکر پاک شهید اصغر وصالی تهرانی فرد در قطعه 24 بهشت زهرای تهران در کنار برادرش و در میان یارانش (گروه دستمال سرخ‌ها) به خاک سپرده شد.

عکس

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 1083
  • 1084
  • 1085
  • ...
  • 1086
  • ...
  • 1087
  • 1088
  • 1089
  • ...
  • 1090
  • ...
  • 1091
  • 1092
  • 1093
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

آمار

  • امروز: 628
  • دیروز: 2223
  • 7 روز قبل: 3264
  • 1 ماه قبل: 9646
  • کل بازدیدها: 241077

مطالب با رتبه بالا

  • وصیتنامه شهید محمد رضا قوس (5.00)
  • وصیت نامه شهید قاسم میر حسینی (5.00)
  • بگو 7 هزار سال! (از خاطرات عملیات خیبر) (5.00)
  • صيت نامه شهيد غلامرضا صالحی (5.00)
  • ماجرای سحری دادن سرهنگ عراقی به اسرای ایرانی در موصل (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس