فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

وصیت نامه سردار شهید علی چیت‌سازیان

20 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

برادران عزيز از اين كه خداوند بزرگ توفيق داد و منت بر من نهاد تا بتوانم چند صباحى از عمر خود را با شما عزيزان فداكار باشم شكرگزارم ولى مى خواهم بگويم كه اين واحد مقدس را خيلى خيلى قدر بدانيد كارهائيكه شما برادران عزيز انجام مى دهيد عاشقانه است …
بسم الله الرحمن الرحيم

حمد و سپاس خداوندى را كه در رحمت خود را در اين عصر و زمان بر روى بندگان خود باز كرده و راه و روش اسلام شناسى را به ما آموخت و ما را از ظلمت و تاريكى به صبح سفيد و آشنائى و پيروزى بر نفس سركش كشاند و از خواب غفلت به بيدارى كشيد و از مردن در رختخواب و يا در راه غير خدا به شهادت در راه خودش كشاند و چنين پدر بزرگوارى را ، الگوى تمام خوبيها ، مرد تقوا و عمل ، انسان پاك و فرعون كش ، بت شكن زمان ، انسان سخن و عقل ، پير شكست ناپذير و گوهر جماران را به عنوان رهبر بر بالاى سر ما يتيمان نهاد و درس تقوا و آزادگى را از زبان حسين (ع) بر ما آموخت و قلب سياه و كدر ما را با گذشت و جان بازى و ايثار و صبر و استقامت در راه خدا سفيد و پاك گرداند و حال اگر شب و روز شكرگزارى كنيم قدر اين نعمت خدا را نتوانيم دانست خداوند در اين مدت انقلاب يك نعمت بزرگى باز به ما بخشانيد و آن هم جنگ با كافران و خداشناسان روى زمين تا بتوانيم خودمان را در صحنه عمل امتحان كنيم و براى رسيدن به جهاد مقدس (اصغر) بايد موانع هاى بزرگى را از سر راه برداريم و آنهم مبارزه با نفس و يا جهاد اكبر است. واقعا كه جبهه دانشگاه الهى است ، دانشگاهى كه در آن درس تقوا ، درس گذشت، استقامت، فداكارى ، جانبازى ، صبر و غيره آموخته ميشود ، جبهه جائى است كه انسانهائيكه در آن قدم مى گذارند بايد از ته قلب بر سرور شهيدان آقا ابا عبدالله لبيك گويند و حسين گونه تا آخرين لحظه عمر خود باشند ، جبهه جايى است كه انسان يك قدم از ديگران نسبت به خدا نزديكتر است. خاك جبهه ايران همچون خاك كربلاست چون زمانيكه عزيزان سر بر زمين مى گذارند و زمين را با خون خود آبيارى ميكنند به عشق رسيدن به آقا ابا عبدالله (ع) و بياد آن بزرگوار هستند و خداوند در اين راه پاداش قرار داده است كه بالاترين پاداشش شهادت در راه اوست .

در مسلخ عشق جز نكو را نكشند روبه صفتان زشت خو را نكشند.

پيام به مردم حزب الله و زحمت كش

البته اينجانب كوچكتر از آن بودم كه بعد از رفتن خود پيامى بدهم خودم را در مقابل تمام موجودات خداوند كوچكتر مى دانم ولى گفتنيهاى زيادى براى مردم دارم كه بعد از خاموش شدن چراغ عمرم شما مقدارى از آن را روى كاغذ مى خوانيد . اول اينكه امام عزيز را تنها نگذاريد و به پيامهاى پدرگونه او از ته قلب گوش فرا دهيد و مانند مردم كوفه نباشيد كه ابا عبدالله را تنها گذاشتند اگر تا به الان در اين راه مقدس قدم نگذاشته ايد و به پابوس اسلام نيامده ايد فرصت هست و هر وقت كه پيش خدا بيائيد خداوند شما را قبول مى كند و ديگر اينكه راههاى انحرافى كه انسان را از خط امام عزيز و بزرگوار دور مى كند پرهيز كنيد . امام عزيز فعلا فرموده اند كه بايد در جبهه باشيم و دفاع را واجب دانسته اند جبهه هاى گوناگون براى خودتان درست نكنيد جبهه فقط و فقط خط مقدم است و براى همه واجب است نگذاريد امام عزيز براى چندمين بار به ما بگويد كه به جبهه برويد اگر ما سرباز او باشيم فرموده اند و ديگر كافى است ما بايد به دنيا ثابت كنيم كه هر چه امام مى گويند با جان و دل خريداريم از گروه بازى و خيانت به خون شهدا بايد ديگران به فكر كمك كردن به اين خاك باشند نه به فكر مسئول بودن و مسئوليتها كه به عهده ما ميگذارند به فكر كمك كردن به مستضعفان باشيم نه به كسانيكه از زحمت و خون شهدا استفاده ميكنند و نفعى هم به انقلاب و جنگ نميرسانند پيام ديگرى كه دارم اين است كه سعى كنيد كه در اين دو روزه زندگى امام بزرگوار را راضى نگهداريد و از همه بالاتر پروردگار عاليتان را لباس عاشقانه رزم را بر تن كنيد و پوتينهاى خود را محكم ببنديد و پيشانى بند الله اكبر بسته و پشت پا به اين دنيا و ماديات زودگذر زنيد و با يك دست قرآن و با دست ديگر سلاح برگيريد و به سوى جبهه هاى حق عليه باطل حركت كنيد و به زبان خود اين را جارى كنيد جنگ جنگ تا پيروزى .

پيام براى برادران واحد اطلاعات و عمليات

آن سوكشان با سرخوشان ، اين سو كشان با ناخوشان يا بگذرد يا ميشكند كشتى در اين گردانها برادران عزيز از اين كه خداوند بزرگ توفيق داد و منت بر من نهاد تا بتوانم چند صباحى از عمر خود را با شما عزيزان فداكار باشم شكرگزارم ولى مى خواهم بگويم كه اين واحد مقدس را خيلى خيلى قدر بدانيد كارهائيكه شما برادران عزيز انجام مى دهيد عاشقانه است نه علاقه براى رضاى الله است نه براى كس ديگرى ، از ته قلب اينجانب را حلال كنيد و خلاصه اين بنده گنهكار و حقير را به بزرگى خودتان ببخشيد و از خدا برايم طلب آمرزش كنيد چند پيام است كه مى خواهم برايتان بگويم .

1- خداوند را سعى كنيد با حركت قلبى راضى نگه داريد .

2- براى شهادت و يا رفتن تلاش نكنيد براى رضاى او كار كنيد و بگوييد خداوندا نه براى بهشت كه و نه براى شهادت اگر تو ما هم در جهنمت بى اندازيد و فقط از ما راضى باشى براى ما كافى است .

3- خانواده شهدا را فراموش نكنيد . بخصوص شهداى واحد .

4- به مجروحين و معلولين سركشى كنيد مخصوص برادران واحد .

5- در وقت نماز اين بنده را هم دعا كنيد و نماز وحشت شب اول قبر را هم براى من بخوانيد .حلال كنيد .

پيام به پدر و مادر و برادر و خواهرم

اى پدر و مادر عزيزم مى دانم كه‌جز زحمت و ناراحتى براى شما چيز ديگرى نداشتمك و جاى نگذاشتم و مى دانم كه شهادت فرزند دوم براى شما مشكل است و اين را بدانيد و خوشحال باشيد كه من را دشمنان خداوند نكشند مانند منافقين بلكه دشمنان خداوند مرا نشانه گرفتند و من اين راه مقدس را آگاهانه انتخاب كردم و خوشحال هستم كه به مقصد آخر رسيدم و اگر خداوند قبول كند و اين دنيا دنياى فانى است و زود گذر و زندگى آن است كه كارنامه قبول را بگير م و از اين دنيا برويم از شما مى خواهم كه خداوند را از خودتان راضى نگه داريد و خوشحال باشيد كه خون دادن شما هم سهمى را بر دين خدا پيدا كرديد .

برادر عزيزم مى دانم كه بعد از رفتن من شما خواهى ماند و ديگر برادرى ندارى ولى مى خواهم بگويم كه خوشحال باش كه دو برادر خودت را در راه خداوند بزرگ قربانى داده اى . و هر طور كه مى توانى سعى كن كه انقلاب و جنگ را يارى كنى از خداوند بزرگ هم براى پدرم كه خيلى خيلى زحمت من را كشيده است و مى دانم مقدارى از آن‌موهايش كه سفيد شده است من سفيد كرده ام و همين طور موهاى مادرم از خداوند مى خواهم كه صبر به آنها عنايت بفرمايد خواهش كه از شما دارم براى من گريه نكنيد گريه براى مظلوميت آقا ابا عبدالله بگريد . و از خواهرم مى خواهم كه زينب گونه باشد و از خداوند هم مى خواهم كه به آن هم صبر عنايت بفرمايد . از كليه فاميلها و آشنايان حلالى به جاى من بخواهيد و همسايگان هم آنهايى كه در کنارمان بودند و هم همسايگان آپارتمان و هم اطراف و از خانواده رستگارى و غيره هم حلالى بخواهيد . برادر عزيزم حسين فرزان براى شما برادر عزيزم هم از خداوند بزرگ صبر مى خواهم و از تو مى خواهم كه براى

خدايا خدايا تا انقلاب مهدى حتى كنار مهدى خمينى را نگهدار على چيت سازيان

مقدارى پول كه از من مى خواهند

1 -600 3 تومان موتورى 2 3

2-300 1 تومان در خرم آباد به موتورى سپاه بدهكارم

3- 10000 تومان حاج آقا

4- مقدارى پول هم رضا حاجيلوتعاون رزمى سپاه مى خواهد

5- 700 تومان اسماعيل اسدى

6- دو سال نماز بدهكارهستم و 2 ماه روزه نزديك 4ماه 1روز هم نتوانستم روزه بگيرم به دليل مريضى كه داشتم اين ها هم حل شود .

7- نزديك سه هزار تومان هم حق مظالم بدهيد .

در ضمن اگر كسى هم پول مى خواهم اگر ندارد بدهد حلال آن باشد .

تو همسر عزيزم

از اينكه مدت آشنايى ما كم بود و بيشتر آن را من در منطقه بودم از شما معذرت مى خواهم ولى از اين خوشحال هستم كه من هم ادعاى تكليف و رضايت خداوند را كه بود كه بايد انجام مى دادم . اگر در اين زمان هر كس در زندگيش از روى مال دنيا و زندگى شيرنى بدون دردو سرو لذتهاى دنيوى‌پل پيروزى زد و خود را در جهاد اصغر رساند عاقبت به خير خواهد شد .

از شما مى خواهم كه بعد از من همچون زينب محكم و استوار باشيد اگر خداوند به من فرزندى داد در بزرگ كردن آن سعى و تلاش داشته باشد و در تربيت آن جدى باشد اگر خداوند به من دختر داد آن را يك مسلمان واقعى و اسلام شناسى خوب بزرگ كن و اگر پسر داد آن را جلورى بزرگ كنيد كه نان را از راه حلال بدست بياورد . و به مستضعفان كمك كند و از بچگى آن را عاشق ابا عبدالله كن و تربت آن را دهان آن بگذار و آن را چون مولايمان حسين آزاد مرد بزرگ كن و به آن بگو كه هيچ وقت جلوى زورگويان دنيا سر خم نكن و خداوند را براى رضاى آن عباد ت كن .

به فرمانده عزيزم

از برادر همدانى و برادر كيانى و برادر شادمانى كه به عنوان فرمانده من بودن اگر در كار كم كارى كردم اميدوارم كه مرا حلال كنيد و اگر از من بدى ديديد اميدوارم كه آن را هم حلال كنيد .

پدر عزيزم از مهمانانى كه به منزل ما مى آيند براى تسليت گفتن بخصوص برادران اطلاعات خوب قدر دانى نما .

درباره شهید

علی چیت‌سازیان، سال 1341 در در همدان متولد شد. ورودش به هنرستان همزمان با پیروزی انقلاب بود. او مانند میلیون‌ها ایرانی در راه پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی تلاش‌های زیادی کرد.
با فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل ارتش 20 میلیونی از طریق هنرستان وارد بسیج شد و در پادگان آموزشی قدس همدان آموزش‌های نظامی را گذراند. هوش و ذکاوت او درکسب فنون نظامی به قدری بود که در مدت کوتاهی به عنوان فرمانده نیروهای آموزشی انتخاب شد. بعد از آن او فرمانده مرکز آموزش نظامی شد. نیروهائی که توسط شهید چیت‌سازان آموزش دیده‌اند، بالغ بر چندین هزار نفر هستند.

با شروع جنگ تحمیلی، با تشکیل و قبول فرماندهی «گردان انصارالحسین (ع)» و به عهده گرفتن مسئولیت آموزش جنگ‌های کوهستانی در این گردان، به منطقه عملیاتی رفت.

در«عملیات مسلم بن‌عقیل» با اینکه بیش از17 سال سن نداشت، 140 نفر از نیروهای بعثی را که به اسارت رزمندگان اسلام در آمده بودند از داخل خاک عراق به پشت جبهه انتقال داد و شهامت و شجاعت خود را به اثبات رساند.

علی چیت‌سازیان با تشکیل لشکر انصارالحسین (ع) به عنوان فرمانده اطلاعات و عملیات این یگان برگزیده شد و در بیشتر عملیات‌ها از جمله عملیات‌های والفجر2، والفجر5، والفجر 8 و… شرکت کرد و چند بار مجروح شد؛ اما هربار با جدیتی بیشتر و عزمی راسخ‌تر به جبهه برمی‌گشت.

هیچ‌گاه از نیروهای بسیجی دور نمی‌شد. در مواقع عملیات با اینکه ماموریت خود را که شناسایی مواضع دشمن بود، از قبل انجام داده بود اما همیشه کنار رزمندگان می‌جنگید.

چیت‌سازیان در عملیات‌های کربلای 4 و5 نیز به عنوان فرمانده محور عملیاتی لشکر انصارالحسین (ع) رشادت‌ها از خود به یادگار گذاشت.

سرانجام این سرباز فداکار اسلام، آذرماه 1366 در حین انجام یک ماموریت گشت و شناسایی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

قبل از او برادر دیگرش به شهادت رسیده بود.

عکس شهید

 

 

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »

وصیت‌نامه فرمانده ارشد حزب الله شهید «حسان هولو اللقیس»

20 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

برادرانم! شما را سفارش می‌کنم به ادامه دادن راه جهاد در مسیر حزب‌الله که مسیر عزت و کرامت است و سفارش می‌کنم به یاری رهبر حزب‌الله، سید حسن نصرالله، که به خدا قسم راهی را به سوی خدا نیافتم که سریعتر از این راه به رضایت خداوند منتهی شود.

شهید «حسان هولو اللقیس» از فرماندهان حزب‌الله است که به «سیدحسن نصرالله»، دبیرکل حزب‌الله بسیار نزدیک بود و مسئول این جنبش در همان منطقه محل سکونتش به شمار می‌رفت.

وی تا پیش از ترور در تاریخ 12 آذرماه 1392 بارها در معرض ترور قرار گرفته بود و این نشان از اهمیت جایگاه وی در جنبش مقاومت حزب‌الله دارد و اطلاعات موجود تأکید می‌کند که شهید حسان در ژوئیه 2006 میلادی و طی جنگ «وعده صادق» یکی از هواپیماهای بدون سرنشین رژیم صهیونیستی را هدف گرفته و ساقط کرده بود.

وصیت‌نامه فرمانده مجاهد، شهید «حاج حسان هولو اللقیس» در ادامه می‌آید:

بسم رب الشهداء والصدیقین

سپاس خدای را که اول است و چیزی پیش از او نیست و آخر است و چیزی بعد از او نیست. ظاهر است و باطن و هیچ چیزی ورای او وجود ندارد. سپاس خدای را برای هر آنچه که عطا کرد و هر آنچه که پس گرفت. برای هر صنع نیکویش و هر امتحانی که به آن مبتلایمان ساخت. شکر خداوند را برای هدایت ما و برای نعمت ولایت که بزرگترین نعمت اوست برای ما.

شهادت می‌دهم که محمد(ص) بنده خدا و رسول و حبیب اوست، خداوند او را به حق به پیامبری بر انگیخت تا بندگانش را از پرستش بت‌ها به پرستش خدا رهنمون شود و از اطاعت شیطان به اطاعت خداوند و اولیای خدا بازشان دارد.

شهادت می‌دهم علی(ع) ولی برگزیده خدا و حجت بر همه خلایق است و امامان از نسل او، رهبران مردم و ائمه هدایتند. خداوند ما را در زمره آنان محشور گرداند و به اندازه یک چشم بر هم زدنی بین ما و آنان جدایی نیفکند.

بارالها! این جان من است که هنگام خلقتم آن را نزد من به امانت سپردی، امانتی پاک و مطهر و بری از هر گونه آلودگی! تو را به محبوبترین بندگان در پیشگاهت، محمد و اهل بیت طاهرینش قسم می‌دهم که این امانتت را در حالی از من قبول کنی که در خون خود آغشته‌ام، تا بدین وسیله آن را از همه آلودگی‌هایی که به واسطه اعمالم در این دنیای پست بر آن نشسته است پاک گردانی. و با همه وجود امید دارم خیانتم در حفظ امانتت را مورد عفو قرار دهی و آن را از من بپذیری همان طور که از ساحران فرعون پذیرفتی. امید آن دارم که قسم مرا به محبوبترین بنده‌ات رد نکنی و از من در گذری، ای مهربانترین مهربانان و بهترین بخشندگان!

سلام بر تو ای آقا و مولایم، یا ابا عبدالله الحسین! ای پیشوای آزادگان و انقلابیون! تویی که راه شهادت را پیمودی و سید شهیدان گشتی. ای کسی که قربانی کردن جان و فدا کردن خانواده را به ما آموختی و آتش شوق به ملاقات پروردگار را در حالی که در خون خود غوطه‌وریم در دل‌های ما برافروختی. همان گونه که خود نیز چنین بودی! از خداوند مسألت می‌کنیم شهادت را بر ما ارزانی دارد تا بدین وسیله با فاطمه زهرا(س) همدردی کرده باشیم و در زمره قافله نورانی تو در آییم که قافله عزتمندی و کرامت شهادت است، در آن روزی که جز اعمال صالح، چیزی به فریاد انسان نمی‌رسد. به خدا قسم که همه ایثارگری‌های شیعیان تو در طول تاریخ با هیچ یک از قربانی‌هایی که در روز عاشورا تقدیم کردی برابری نمی‌کند و حقیقتا هیچ روزی در سختی و شدت، مثل روز تو نیست!

السلام علیک یا سیدی و مولای یا صاحب الزمان! سلام بر تو که خلیفة الرحمن و حجة الله و بقیة الله در عالم و کشتی نجات این امت هستی. جان من و همه عالمیان فدای تو باد! خداوند فرج و ظهور تو را نزدیک گرداند و ما را به واسطه شما بر دشمنان جدتان نصرت عطا فرماید و دینی را که مورد رضای اوست بر عالم بگستراند و زمین را پس از آنکه از ظلم و عدوان لبریز شده، از عدالت سرشار گرداند.

اگر خداوند پیش از ظهور شما شهادت را روزی‌ام فرمود، از خداوند می‌خواهم مرا با بقیه شهیدان، برای یاری تو به این دنیا بر گرداند تا در زیر پرچم تو با دشمنانت بجنگیم و یک بار دیگر شیرینی شهادت را در زیر لوای شما تجربه کنیم. به درستی که خداوند شنوا و اجابت کننده است.

سلام بر بت‌شکن زمان ما و زنده کننده دین پیامبر خاتم و بیدارگر ما و رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی(قدس سره) و سلام بر رهبر و ولی فقیه‌مان، سیدعلی خامنه‌ای (حفظه الله) که خداوند عمر طولانی به او عطا فرماید و حکومت اسلامی و پاسداران آن و مردمش را حفظ و حراست فرماید.

سلام بر سرور شهیدان مقاومت اسلامی حزب‌الله، سید عباس موسوی و سایر شهیدان مقاومت اسلامی که با خون پاکشان از مقاومت حراست کردند و باعث عزت و افتخار برای مقاومت شدند.

وصیت من به رهبرم، جناب سید حسن نصرالله

سلام من به تو ای سید مقاومت و رهبر و حافظ و نگهبان مقاومت، که پیوسته آن را به انتصارات رهنمون شدی و یکی پس از دیگری افتخار برای مقاومت اسلامی رقم زدی. سید ما، جان‌های ما همه فدای تو باد! اگر روز و شب، خداوند را به جهت رهبری تو در مسیر مقاومت شکر گذار باشیم حق سپاسگذاری را ادا نکرده‌ایم.

تو تمثیل این جمله در مناجات هستی که «آنکس که تو را یافت چه گم کرد؟ و آنکس که تو را گم کرد چه یافت؟!» ما تحت رهبری تو در این مسیر مقاومت، ـ به اذن الله ـ هرگز راه را گم نخواهیم کرد.

ای صادق امین! مجاهدت در زیر لوای تو آن قدر شیرین است و آن چنان اطمینان و اعتماد قلبی به انسان می‌دهد که هیچ چیزی بر روی زمین قادر به از بین بردن آن نیست. خداوند تو را با دیده همیشه بیدارش حفظ و حراست فرماید. همان طور که فرزندم علی پیش از آنکه در عملیات «الوعد الصادق» در زیر لوای شما به شرف شهادت نایل آید، در مراسم عمومی، وظیفه حراست و حفاظت از شما را بر عهده داشت، پس از شهادت او را در خواب دیدیم که با عده ای از شهدا، همچنان عهده دار حفاظت از شما هستند.

اگر خداوند توفیق شهادت را روزی‌ام گرداند، اهل آسمان را باخبر خواهم کرد که خداوند چطور شیعیان لبنان را به وجود رهبری چون تو که مجاهدی پرهیزگار و صادق و حکیم و شجاع و متواضع و صبور و پیروز و سرفراز هستی امتیاز بخشیده است. و نیز خواهم گفت که چگونه تو را به وجود مردمی شریف و شجاع و صبور مختص گردانیده است که بسیاری از پیامبران و امامان در طول تاریخ از آن بی‌بهره بودند. مردمی که دوستت دارند و اطمینان به تو دارند و یاری‌ات می کنند و روز و شب پیوسته دعایت می‌کنند.

خوشا به حال تو و خوشا به سعادت آنان! از خداوند می‌خواهم شما را و آنان را حفظ کند و شما را نصرت عطا فرماید و آنان را به سبب شما یاری دهد، و این امت را با عطای عمر طولانی برای شما متنعم سازد، و مجاهدت طولانی‌ات را همانند اجداد مطهرت به شهادت ختم فرماید، تا در بهشت نیز در زمره فرماندهان و امرا باشی همان گونه که در زمین امیر و فرمانده ما بودی؛ به راستی که خداوند شنوا و اجابت کننده است.

خواهش من از شما این است در مورد کوتاهی‌هایی که از من در دوران خدمتم سر زد، مرا مورد عفو و بخشش قرار دهی، چرا که رضایت شما به معنی رضایت خدا و رسولش و ناخشنودی شما نارضایتی خدا و رسولش است. از خدا می خواهم که من و بقیه شهیدان را با شما در کنار اباعبدالله الحسین و یارانش محشور گرداند.

در خاتمه، از جنابعالی به جهت محبت ویژه و اهتمام خاص‌تان به بنده و خانواده ام مخصوصا بعد از جنگ تموز (33 روزه) تشکر می کنم. ان شاء الله هیچگاه شما را از یاد نخواهیم برد. خداوند بهترین پاداش را از طرف این امت نصیبتان گرداند.

خادم شما که هرگز فراموشتان نخواهد کرد؛ حسان اللقیس

عکس شهید

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »

وصیت‌نامه شهید حسین راحت

20 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

چون هنگام فتح و پیروزی فرا رسد و در آن روز مردم را بنگرید که فوج فوج به دین خدا داخل می‌شوند در آن وقت خدای خود را حمد و ستایش کن و پاک و منزه دار و از او مغفرت و آمرزش طلب کن که او خدای بسیار توبه پذیری است

بسم الله الرحمن الرحیم
چون هنگام فتح و پیروزی فرا رسد و در آن روز مردم را بنگرید که فوج فوج به دین خدا داخل می‌شوند در آن وقت خدای خود را حمد و ستایش کن و پاک و منزه دار و از او مغفرت و آمرزش طلب کن که او خدای بسیار توبه پذیری است.
به نام خداوند بخشنده مهربان
با سلام خدمت رهبر گرانقدر ما امام خمینی و با درود به ملت شهید پرور ایران، چون چیزی در این دنیا ندارم که وصیت‌نامه‌ای بخواهم بنویسم و چند جمله‌ای که در همین نوار می‌گویم بعد از من عمل بشود ، همسرم وشریک زندگی‌ام من چیزی ندارم که برای تو بنویسم در کاغذ و این چیزهایی که تا به حال بود از این به بعد هم ادامه خواهد داشت و آن حقوقی که از سپاه می‌گیری را خرج خود و بچه‌ها بکن و بچه‌ها به درسشان ادامه بدهند تا جایی که می‌توانید بچه‌ها را بیشتر به اصول‌ اسلامی و عقاید دینی راهنمایی کن تا به وسیله علم علمای عزیز اسلام را دریابند و گمراه نشوند و به پیام‌های رهبر عزیزمان توجه زیاد بکنید چون پیام‌های رهبر عزیزمان هر کدام سر منشایی است برای زندگی‌مان.
به خواهرم سلام می‌رسانم چون تنها یک خواهر نبود بلکه یک مادر هم بود برای ما، خواهرم من در لحظه مردن هم به فکر تو هستم که تو چه زجرهایی برای ما کشیدی ولی من راضی نیستم خواهرم، تو برای ما زجر کشیدی و مریض شدی، خواهرم اگر بخواهی که خدا از تو راضی باشد و ما هم راضی باشیم با کمال سربلندی و افتخار به زندگی‌ات ادامه بده و سرپرستی بچه‌هایت را به خوبی بکن، از خدا بخواهید هر چه زودتر با پیروزی کامل و با استقرار پرچم لا‌اله‌الا‌الله در سراسر جهان به خانه و زندگی‌شان برگردند.
فرزندانم، فاطمه شما هنوز خیلی کوچک هستید ولی بعدأ که بزرگ شدید سعی کنید به فکر این نباشید که پدر ندارید بلکه خدا دارید و خداوند همه جا با ماست، همیشه از خدا بخواهید کمک‌تان کند در زندگی‌تان و کارهایتان تا انحرافی در شما به وجود نیاید. دخترم بیشتر از اینکه بخواهید به فکر اسلام باشید چون پدرت برای اسلام فدا شد چون که من امانتی بودم در نزد شما تا این روز و حالا هم در نزد خدای خود هستم بلکه ما هیچ‌کدام اختیاری از خود نداریم چون که خدا ما را آفریده و تا هر زمانی که لازم بداند ما را از دنیا به دنیای دیگری می‌برد و ادامه زندگی اصلی در آنجاست تا زندگی سعادت‌مند را آن‌جا تجربه کنیم و خوشا به سعادت آن کسانی‌که با پرونده خوب بروند نزد خدای خودشان نه با پرونده‌ای ناقص و نه با پرونده‌ای که با قلم قرمز روی آن کشیده شده باشد. وای بر حال ما اگر جزء آن‌ها باشیم. خدایا، پروردگارا به چهارده معصوم پاک قسم‌ات می‌دهم شهدای ما را با شهدای کربلای حسین محشور گردان و ما را هم لیاقت شهید شدن عطا فرما که شاید ما هم در ردیف شهدای انقلاب ایران قرار بگیریم.
آمین رب العالمین
همسرم بعد من رویه زندگی خود را عوض کن چون که دیگر یک زن نخواهی بود درباره بچه‌ها محبت‌هایت باید محبت‌ یک مادر باشد و در روش زندگی روش یک پدر را داشته باشید. همسرم آخرین خواهش من از تو این است که همانند زینب زندگی‌تان را ادامه دهید و مبادا کاری کنید که منافقان را خوش‌حال کنید. چون منافقان از این لذت می‌برند که شما را در حال ناتوانی و گریه ببینند و بر سر بزنید نه هیچ‌وقت چنین کاری را نکنید و سربلندتر از همیشه و با افتخار زندگی کنید تا خار چشم دشمنان باشید، همسرم مرا ببخشید اگر یک وقت حرفی زدم و باعث ناراحتی شما شدم چون که شما کارتان خیلی مشکل‌تر از من است، من اگر در جبهه با کفار بعثی می‌جنگم ولی شما در خانه مسئولیت سخت‌تری بر دوش‌تان است، تربیت کردن سه فرزند کار مشکلی است و باید طوری تربیت کنی که فردا به درد جامعه اسلامی ما بخورد نه این‌که بر ضد اسلام بلند شوند، خدا نکند که آن‌چنان روزی بچه‌های ما در گمراهی فرو روند.
خدایا، پروردگارا به یاران درگاهت قسم‌ات می‌دهم که این بچه‌های معصوم را خودت به راه راست هدایت کن.
خواهرم اگر یک وقت از من بدی دیدی و یا چیزی دیدی مرا ببخشید چون بعد از درگذشت مادر شما برایمان یک مادر بودید و محبت‌های شما از یک مادر کم‌تر نبود و سعی کنید بعد از ما هم ناراحتی زیاد نکنید برای ما و سربلندتر از همیشه به زندگی‌تان ادامه دهید و به دخترعموهایم سلام می‌رسانم و شاهد زحمت‌هایشان در شهادت برادرم بوده‌ام که چه‌قدر زحمت کشیدند برای برادران سپاس‌گزارم از این زحمت‌های شما و امیدوارم که فراوان اجر شما را بدهد و ما را ببخشد و همسرم سعی کن آن روش زندگی را خوب یاد بگیری چون بعد من تو هستی در زندگی در خانه که باید بچه‌ها را تربیت کنی و اداره کنی و سعی کن قدرت تصمیم‌گیری خودت زیاد باشد به دست این و آن نگاه نکنی و به دهان کسی که می‌خواهد وسط شما اخلال کند، سعی کنید روی پای خود بایستید فرزندانم سعی کنید فرزندانی خوب و مفید برای جامعه اسلامی ما باشید افتخار کنید.
امیر جان پدرت شهید شده و در صف شهدا در روز محشر قرار گرفته شفاعت او شامل شما هم می‌شود و سفارش شماها را نزد خدای خودش و حسین(ع) خواهد کردو شما همگی را به خدای بزرگ می‌سپارم و تمام مومنان اسلام می‌رسانم و از خدا می‌خواهم که شما مومنان را پیروز و موفق در کارتان بدارد. ملت مسلمان ایران خواهران و برادران مبادا یک وقت در کارتان سستی کنید و امام عزیزمان را تنها بگذارید مانند مردمان کوفه که انشاا… این کار را نخواهید کرد و همیشه دعای همیشگی شما یادتان نرود.
” خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عج) خمینی را نگه‌دار”
فرزندان برادرم از این ناراحت نباشید که پدرتان شهید شده و جسدش در منطقه مزدوران بعثی مانده بلکه روحش در نزد خدایش هست و آن جسد تاثیری ندارد که بخواهد در بهشت زهرا باشد و یا در منطقه دشمن هر چه که خدا مصلحت بداند همان خواهد شد.

درباره شهید

حسین روز 18 بهمن ماه 1337 در روستای (( فیروز آباد سفلی )) در خانه ای محقر ، اما با صفا چشم به جهان گشود . یک ساله بود که طعم تلخ بی پدری را چشید و از داشتن پدری مهربان و با تقوا محروم شد . از آن پس ، خواهر بزرگ و مادر پر عاطفه اش ، خلاء وجود پدر را برایش پر کردند و در تربیت او و دیگر فرزندان خانواده ، از هیچ کوششی فرو گذاری نکردند . حسین در روستاهای کوچک ، با شرایط سخت زندگی می بالد و با احساسات لطیف مذهبی رشد می کند . حسین دوازده ساله بود که به خاطر مشکلات زندگی همراه مادر ، خواهر و برادرش ، مجبور می شوند به تهران مهاجرت می کنند و زندگی تازه ای را در این شهر پر هیاهو شروع نمایند . حسین برای تامین معاش زندگی ، که مجبور می شود ترک تحصیل کند و با برادر بزرگش به کار بنایی روی آورد . او در کار بنایی ، قابلیت و استعداد خوبی از خود نشان می دهد و خیلی زود به مهارت قابل قبولی، دست می یابد . علاوه بر کار بنایی ، در رشته های دیگر نیز تجربه و تخصص کسب می کند و مدتی هم در انستیتو تکنولوژی تهران مشغول به کار می شود .

حسین ، در سال 1354 ازدواج می کند ، ولی دیری نپایید که غم تلخ فقدان مادر را می چشد و مادر مهربان و دوست داشتنی را از دست می دهد

حسین که با تمام وجود ، مشکلات ناشی از ستم و بی عدالتی رژیم ستمشاهی را چشیده بود ، با شروع انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) نور امیدی در دلش می تابد و آتش خشم مقدسی در درونش زبانه می کشد . او به خاطر احساسات ناب مذهبی اش ،در محافل و مجالس مذهبی حضور می یابد . در هدایت قشر جوان می کوشد و در اکثر راهپیمایی ها همگام با مردم مسلمان ، فعالانه شرکت می کند . روز 17 شهریور 1357 در میدان ((ژاله )) حضور می یابد . در پخش اعلا میه های حضرت امام (ره) سهم بسزایی ایفا می کند . روزهای پیروزی انقلاب ، سر از پا نشناخته و شب و روز در جهت تحقق انقلاب از جان مایه می گذارد .

حسین راحت به تاریخ 18 بهمن ماه 1337 در روستای «فیروز آباد سفلی» متولد شد و در نخستین روزهای عملیات خیبر ، در 9 اسفند ماه 1362 در حالی که فرماندهی محور لشکر 27 محمد رسول الله (صلوات الله علیه) را بر عهده داشت ، بال در بال ملائک گشود.

فعالیت های شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی

راحت ، تحقق آرزوهایش را در نهاد انقلابی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مجسم می بیند . از این رو ، به عضویت این نهاد در می آید و پس از گذرانیدن دوره آموزش ، به دنبال غائله کردستان ، برای مبارزه با گروهک های وابسته ، راهی این استان می شود و ایثارگری ها و رشادت های فراوانی از خود نشان می دهد .

فعالیت های شهید در دوران دفاع مقدس

شهید راحت ، هنوز از مبارزه علیه ضد انقلاب داخلی و وابسته خارج فارغ نشده ، برای مبارزه با رژیم متجاوز عراق پس از شروع جنگ تحمیلی ، به جبهه های جنوب اعزام می شود و در جبهه های جنوب ایثارگرانه ، کار آمدی نظامی خود را بروز می دهد و خیلی زود نظر فرماندهان جنگ را به خود جلب می کند .

شهید راحت پس از مدتی حضور چشمگیر در جبهه های جنوب ، به جبهه غرب می رود و در آن جا به عنوان (( مسئوول خط سومار )) منصوب می شود . در عملیات پیروزمند (( والفجر مقدماتی )) خوش می درخشد . برادر بزرگش در این عملیات و در کنار وی شهادت می رسد و جنازه اش در منطقه می ماند . شهادت، حسین را در راهی که برگزیده ، مصمم و استوارتر می نماید . وی خود را وقف جبهه و جهاد می کند و تنها به هنگام ضرورت برای مرخصی و سرکشی به خانواده ، جبهه را ترک می نماید . در اکثر عملیات ها نقشی پر رنگ و حضوری مؤثر می یابد . در ((عملیات سر پل ذهاب )) پرده های گوشش پاره می شود . جسم او به خاطر روح بزرگش راحتی به خود نمی بیند و از جبهه ای به جبهه دیگر ره می گشاید و از عملیاتی به عملیات دیگر خود را می کشاند تا راحتی روح را در سایه سارسنگر یا پشت خاکریز یا در کنار مین و یا سوت خمپاره ای بجوید و سر انجام به آرامش رازآلود می رسد .

نحوه شهادت شهید حسین راحت

شهید راحت ، در عملیات افتخار آفرین (( خیبر )) ، به عنوان فرمانده یکی از تیپ های لشگر 27 محمد رسول الله (ص) وارد عمل شد . سرانجام در روز 9 اسفند ماه 1362 ، در حالی که با عده ای ، با قایق برای شناسایی منطقه رفته بود ، هنگام بازگشت ، مورد اصابت ترکش خمپاره از ناحیه سر و قلب واقع می شود و به شهادت می رسد .

عکس شهید

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 1054
  • 1055
  • 1056
  • ...
  • 1057
  • ...
  • 1058
  • 1059
  • 1060
  • ...
  • 1061
  • ...
  • 1062
  • 1063
  • 1064
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • پارلا
  • ma@jmail.com
  • سیده زهرا موسوی

آمار

  • امروز: 1216
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • دلیل امروز و فردای ما ... ( زندگینامه شهید علی چیت سازیان ) (5.00)
  • پوتین ( از خاطرات شهید زین الدین ) (5.00)
  • بخشداری که کارگر خوبی بود (5.00)
  • ماجرای نظافت حرم اباعبدالله الحسین(ع) به دست اسرای ایرانی (5.00)
  • شهید است مسافر هفت اقلیم عشق (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس